حسین آقا که آمده بود مرخصی، همه خانواده دور هم جمع شده بودند. من دیس غذاها را می آوردم و حسین داخل بشقاب هر کس می ریخت.
برای همه بزرگ ترها غذا کشید. آخر سر هم مرضیه را روی پای خودش گرفت و برای من و حودش هم غذا کشید؛ اما تا بزرگ تر ها مشغول به غذا نشدند لب به غذا نزد.
می گفت: باید به بزرگ تر ها احترام گذاشت. آنها برکت زندگی ما هستند.
راوی: همسر شهید
نیمه پنهان ماه، جلد ۳۲؛ املاکی به روایت همسر شهید؛ نویسنده: رقیه مهری آسیا بر، ناشر: روایت فتح، چاپ اول: ۱۳۹۶؛ صفحه ۵۳.
به این مطلب رای دهید.
11
لینک کوتاه شده