برش هاسه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

کنترل چشم راهکار شهادت شهید محمد هادی ذوالفقاری

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

محمد هادی شدیدا مراقبت چشمش بود. چه در زمانی که نوجوان بود و در فلافل فروشی جوادین کار می کرد و چه در زمانی که مهاجرت به نجف کرد، و برای لوله کشی به خانه برخی از اهل نجف می رفت، مراقب چشمش بود.

برش اول:
در ان اواخر اقامت در ایران که در حوزه علمیه حاج ابوالفتح خان درس می خواند، رفتم دیدنش. موقع برگشت قرار شد باهم برگردیم. در مسیر برگشت چند خانم بد حجاب را دید، با صدای بلند گفتک خواهرم حجابت را حفظ کن.

در مسیر گفت: دیگر از اینجا خسته شده ام. این حجاب ها بوی حضرت زهرا (س) نمی دهد. بعد از سفر کربلا دیگر دوست ندارم توی خیابان بروم. من مطمئن هستم چشمی که به نگاه حرام عادت کند، خیلی از چیزها را از دست می دهد. چشم گناهکار لایق شهادت نمی شود.

برش دوم:
این اواخر وقتی می آمد ایران، در خیابان ها احساس راحتی نمی کرد و  چفیه اش را روی صورتش می انداخت. می گفت: از وضعیت حجاب خانم ها خیلی ناراحتم و در رفت و آمدها نمی توانم سرم را بالا بگیرم. معتقد بود اگر به نامحرم نگاه کند،از لحاظ معنوی خیلی عقب می افتد و راه شهادت بسته می شود.

برش سوم:
یک روز باهم از سامرا رفتیم بغداد. از من پرسید: وضعیت حجاب در  بغداد چطور است؟ گفتم: مثل تهران. گفت: برای رسیدن به شهادت باید از خیلی گناهان گذشت. باید مراقب چشم خودمان باشیم تا توفیق شهادت را ازدست ندهیم.
بعد چفیه اش را روی صورتش انداخت. در کل مدتی که بغداد بودیم،همین طور بود تا اینکه از شهر به سمت نجف خارج شدیم.

کتاب پسرک فلافل فروش؛ خاطرات شهید محمد هادی ذوالفقاری؛ نویسنده و ناشر: گروه و انتشارات شهید ابراهیم هادی. نوبت چاپ: یازدهم-۱۳۹۶؛صفحات: ۱۹، ۵۴، ۶۰-۶۱، ۶۹، ۸۹، ۱۳۲٫

به این پست امتیاز دهید.
حتما بخوانید:  برنامه خودسازی شهید مهدی باکری

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر