شهید بهشتی در دوران طلبگی، در اصفهان که بود، کلاسی میرفت که هم از منزل شان دور بود و هم وسیله رفت و آمدی نداشت. کلاس اول طلوع آفتاب تشکیل می شد.
استادش میگفت: یک روز نشد که آقای بهشتی دقیقهای دیر در کلاس درس حاضر شود. یک روز که در اصفهان برف سنگینی آمده بود، فکر کردم با وجود این برف سنگین، درس امروز تعطیل است. چون معمولاً کسی نمیتواند در این برف در کلاس درس حاضر شود؛ ولی با کمال تعجب دیدم سر ساعت کسی در منزل را به صدا در آورد. در را باز کردم دیدم آقای بهشتی است که با آن برف سنگین آن مسیر طولانی را پیاده آمده بود و سر موعد مقرر به در منزل ما رسیده بود .
راوی حجت الاسلام مهدی اژه ای، داماد شهید بهشتی
کتاب عبای سوخته، نویسنده: غلامعلی رجائی، ناشر: خیزش نو، چاپ اول، بهمن ماه ۱۳۹۵؛ صفحه ۲٫
به این مطلب رای دهید.
02
لینک کوتاه شده