برش هاسه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

من می‌دونم کِی شهید می شم!

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

قرار بود عملیات کنیم؛ خط هنوز آرام بود با بچه ها نشسته بودیم دورهم.
یک دفعه یک موتوری، آمد از بغلمان رد شد و رفت جلو.

گفتم: «این کیه دیگه؟ زود جلوش رو بگیرید نذارید بره اون سمت. صورتش را پوشانده بود. بچه ها افتادند .دنبالش ایستاد و چفیه اش را کنار زد. حاج قاسم بود.

کفری شدم، خون خونم را می‌خورد، گفتم «حاجی اینجا چه کار می کنی؟»

طفره رفت. دست گذاشتم روی نقطه ضعفش :گفتم: «حاجی می‌دونی از ایران که بلند میشی میای تا وقتی برگردی دل آقا نسبت به شما چه جوره؟ اصلا اگه دست دشمن بیفتی می‌دونی چه اتفاقی برای امت اسلام و جبهه مظلومین میفته؟

نگاهم کرد. گفت : من می‌دونم کِی شهید می شم نگران نباش ، اجازه بده برم ، گره به کار افتاده اگه نَرَم خیلی شهید می دیم.»

مسئولیت آن قسمت از منطقه با من بود. دهانم قفل شد. نتوانستم چیزی بگویم.
چند کیلومتری رفت داخل خط دشمن و تنهای تنها مخفیانه اطلاعاتی را که می‌خواست جمع کرد و آورد پیاده کرد روی نقشه.

آن عملیات تلفات زیادی از تکفیریها گرفتیم. شصت و چند جنازه را فقط خودم شمردم.

حتما بخوانید:  شهادت طلبی در سیره شهید احمد کاظمی

راوی ؛ حجت الاسلام کاظمی کیاسری

کتاب سلیمانی عزیز ؛ گذری بر زندگی و رزم شهید حاج قاسم سلیمانی. نویسنده: عالمه طهماسبی، لیلا موسوی و مهدی قربانی. ناشر: حماسه یاران. نوبت چاپ: سوم-۱۳۹۸٫ ؛ صفحه ۱۵۹٫

به این پست امتیاز دهید.

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر