برش هاسه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

معرفی و بررسی کتاب دیالمه؛ زندگی نامه شهید عبد الحمید دیالمه

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

کتاب دیالمه

نویسنده: محمد مهدی خالقی و مریم قربان زاده

ناشر: دفتر نشر معارف (نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها)

نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۶

تعداد صفحات: ۲۲۰ صفحه- مصور

کتاب حاضر به بررسی زندگی سراسر شور و مبارزه شهید سر افراز اسلام  شهید عبد الحمید دیالمه می پردازد. تعداد صفحات متنی کتاب ۱۸۴ صفحه است و ما بقی ۷۵ تصویر از ادوار مختلف زندگی و تصاویر اسناد مربوط به شهید می باشد.

مطالب کتاب در یک مقدمه و هجده فصل و سه پیوست ارائه شده است و در شروع هر فصل راویان مطالب فهرست شده است.

یکی از ویژگی های مثبت کتاب، ذکر پاورقی هایی است درباره اصطلاحات کتاب، که به تناسب در ذیل صفحات بیان شده است. شاید تنهاترین موردی که نیاز به توضیح داشته و ارائه نشده است، این است نام شهید بزرگوار “عبد الحمید” است؛ اما در تمام صفحات کتاب او را به اسم “وحید” مورد خطاب قرار داده است. ناخواسته به ذهن خواننده می رسد که شهید بزرگوار از چه زمانی مسمی به این اسم شده است.

شهید دیالمه متولد تهران است و تا زمان اخذ دیپلم هم در این شهر زیسته است؛ اما تمام فعالیت های سیاسی و علمی اش در شهر مشهد شکوفا شده است. شروع فعالیت های مشهدش هم با ورود به دانشگاه فرودوسی مشهد شعله می گیرد.

برشی از صفحه ۳۱ و ۳۲ کتاب:

سال ۱۳۵۲ جوان نوزده ساله تهرانی، در یکی از بهترین رشته های دانشگاه فردوسی مشهد قبول شد؛ رشته پزشکی.  دانشگاه مشهد از معدود دانشگاه هایی بود که دانشجو هایش باید بعد از یک سال دوباره امتحان می‌دادند.  وحید پزشکی را انتخاب کرد. قبول هم شد؛ اما به دلیل کارهای سیاسی اش ساواک ادامه تحصیل در رشته پزشکی را برای او ممنوع کرد. وحید هم ناچار شد برود رشته داروسازی؛ اما توجهش مثل گذشته به علوم دینی و مبانی تشیع بود و کتابخانه اش به جای اینکه کتاب های داروسازی و پزشکی داشته باشد پر بود از کتاب های دینی و اعتقادی…

وحید در مبارزه از همه دوستان جلوتر بود. با تمام جوانی اش، از سرشناسان انقلاب در مشهد به حساب می‌آمد.  اهل دعا بود. تقوایش مثال‌زدنی بود. آن زمان کسانی که وارد مبارزه می شدند، تمام وقتشان را صرف آن می کردند تا به هدفشان برسند. از خیلی چیزها می زدند. خیلی ها ترجیح می دادند به جای شرکت در نماز جماعت و مراسم دعا و عزاداری ها، کتاب فلان نویسنده کمونیست را بخوانند. کمتر پیش می آمد در مراسم مذهبی شرکت کنند.

 کتاب با اینکه در هجده فصل تنظیم شده است، اما تعداد صفحات فصول خیلی کم است و این باعث می شود خواننده از مطالعه کتاب خسته نشود.

پیوست های سه گانه کتاب که در ۳۵ صفحه مقداری از زوایای ناگفته زندگی شهید و چالش هایش را با محیط پیرامون خودش آشکار می کند و مقداری از دردهای نگفته اش را به روی دایره می ریزد.

ایشان در یکی از نطق ها به روان شناسی صدام از حمله به ایران می پردازد:

برشی از صفحه ۱۵۹ و ۱۶۰:

من به نظرم می آید که صدام به خوبی هم نیروهای ایران را محاسبه کرده بود. به دلیل اینکه در پشت او حرکت دیگری جریان داشت  که به وسیله زمینه های دقیق علمی و کامپیوتری محاسبه شده بود. نیروهای ایران را به خوبی می‌شناخت.  نقاط ضعف و قوت او را می دانست و در روی این، برنامه منسجمی هم ریخته بود.  تعداد نفرات را محاسبه کرده بود. تعداد توپ ها و تانک ها و تجهیزات نظامی ما را محاسبه کرده بود. دقیقاً محاسبه به او نشان داده بود که سه یا پنج روز می‌تواند به آن مقصدی که می‌خواهد برسد. 

اما اگر قرار باشد که یک اشتباهی انجام گرفته باشد، اشتباه بر این مبنا بود که در این طرف قضیه، زمینه هایی وجود داشت که این زمینه ها قابل محاسبه نبود. مثلاً هیچ زمانی سیستم های کامپیوتری جهان نمی‌توانستند کلمه ایثار را محاسبه بکنند.  برای آنها قابل اندازه‌گیری نبود که اگر این اکسیر به یک فرد داده بشود یا زده بشود، این فردی که در حد اعلای ایثار قرار گرفته است، چند برابر نیروی عادی خواهد داشت. کلمه شهادت در کامپیوتر و ارقام او نمی گنجید.  عشق به شهادت قابل محاسبه نبود که اگر یک فرد را که آنها به عنوان یک تن به حساب آورده بودند، این عشق به شهادت در او ایجاد بشود، این چه نیرو و مقاومتی خواهد داشت و به همین دلیل محاسباتی که کردند فقط محاسبات فرمولی و ریاضی بود و وقتی ما عوامل دیگری به این نیروها اضافه کردیم،  آنها در روی آن برنامه ریزی نکرده بودند، عملا راهشان سد شد.

برشی از صفحه ۱۷۱ در مورد بنی صدر می گوید:

…نمایندگان محترم و ملت مسلمان ایران، اشکال اساسی هیچ یک از این‌ها نیست.  مسئله مسئله صهیونیسم بین المللی و بافت فراماسونری است که سی سال قبل در چهره مصدق؛ همان فردی که امام فرمودند او هم مُسلِم نبود، رخ نمود و امروز در چهره بنی صدری که  دوازده سال قبل از ریاست جمهوری اش در مصاحبه با مجله آفریقای جوان می گوید: من اولین رئیس جمهور ایران خواهم بود.  یعنی در زمانی که هیچ یک از بنده و شما در جهت جریان ایجاد یک رژیم جدید نبودیم  و به ذهن ما اصلاً چنین مسئله ای نمی آمد، این مسئله طرح می شود.

کتاب بیشتر به صورت زندگی نامه بیان شده است. در این بخش هم بهتر بود به ذکر تواریخ بیش از این بپردازد. خیلی کمتر اتفاق افتاده که خاطره ای از شهید بیان شود. خلأ وجود خاطراتی از شهید در جاهای مختلف کتاب احساس می شود.

یکی دیگر از خلأ های موجود، برش های کوتاه و جملات قصار شهید است که اگر بیان می شد خیلی خوب بود.

سخن آخر:

شهید دیالمه یکی از چهره های انقلابی است که نفاق را خوب می شناخت و با آن با صراحت تمام درگیر می شد. این مسئله شروع کننده بسیاری از ناملایمات در داخل جریان حزب اللهی بود. خوش بختانه شهادت ایشان زودتر از آنی اتفاق افتاد که برخی نادان ها بتوانند ایشان را تخریب کنند. البته همین قدر که از شورای حزب جمهوری اسلامی در مشهد کنار گذاشته شد و اگر نبود حمایت های عالمانی که روی ایشان شناخت کافی داشتند، جریان غافل با خط دهی منافقان، ایشان را غریب گیر آورده، لجن مالشان می کردند؛ هم چنان که می بینیم جریان مزبور توانست شهید هاشمی نژاد را در مورد شهید دیالمه تحت تأثیر قرار دهد و نظرشان را به ترددید بکشاند:

برشی از صفحه ۱۲۷ و ۱۲۸ از سخنرانی شهید هاشمی نژاد در مورد شهید یادلمه و مجمع احیای تفکرات شیعی:

درباره مجمع تفکرات شیعی یک سری چیزهایی در دست است که متاسفانه هنوز موفق نشدم گوش کنم و ببینم آنچه که هست. عرض کنم که یک سری تردیدهایی برای من پیدا شده؛ البته من اینجا دارم می گویم تردید با توجه به آن احتیاط کاری هایی است که معمولا در این قضاوت ها من دارم. یک نوار هایی است که من هنوز گوش نکردم و موفق نشدم. می خواهم با مدرک در این باره اظهار نظر بکنم. آنچه که مسلم است این است که به هر حال موضع خودمان تا کجاست و چیست، این مشخص است. به این معنا که همکاری نداریم ولی دقیقا موضع آنها چیست، چیزهایی که شما شنیده اید بنده هم شنیده ام.

عمده دلیلی که مخالفان می توانند شخصی مثل شهید دیالمه را در مشهد تخریب کنند، استقلال ایشان است.

نیروهای انقلابی در عین مستقل بودن باید باهم مرتبط باشند تا دشمن نتواند تفسیر انحرافی از آنها را ارائه کند.  شهید دیالمه با علمای مشهد مرتبط بود؛ اما با برخی انقلابیون مشهد کمتر ارتباط داشت و همین امر دست خناسان را در این امر باز گذاشت.

به امید روزی که مردان مرد انقلاب را در زمان حیات شان درک کنیم.

پیوندهای مرتبط:

برش هایی از این کتاب را در اینجا ملاحظه بفرمایید.

به این پست امتیاز دهید.
حتما بخوانید:  معرفی و بررسی کتاب چمران مظلوم بود؛ خاطراتی از شهید مصطفی چمران

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر