محمد تقی نشسته بود کنار ساحل. با خودش زمزمه می کرد و اشک می ریخت.
پرسیدم: چه می خوانی؟ التماس دعا.
گفت: روضه حضرت علی اصغر (ع) را می خوانم؛ چون مثل ایشان شهید خواهم شد.
باورم نشد. چون اولین بارش بود که به منطقه اعزام شده بود و اصلا قرار نبود خط مقدم ببرندش و اینجا خط سوم بود و اثری از تیر و ترکش جنگ در آن نبود.
جزئیات و نحوه شهادتش را هم تعریف کرد. من هم ناباورانه راهی عملیات شدم.
از عملیات که برگشتم شهید شده بود. تیر هم خورده بود به گلویش مثل علی اصغر (ع).
راوی: برادر خرسند
کتاب خط_عاشقی ۱، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم ۱۳۹۵، ص ۱۴۱ .
به این مطلب رای دهید.
42
لینک کوتاه شده