برش هاسه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

روایت شهید جلال افشار از مراسم یک نفره یادبود شهید

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

وقتی دیدمش خیلی ناراحت بود و زانوی غم بغل گرفته بود.

از ناراحتی اش پرسیدم. گفت: دیشب در محوطه پادگان قدم می زدم که از پشت یکی از ساختمان ها صدای گریه شنیدم. به طرف صدا رفتم.

دیدم پیرمردی زانوی غم بغل گرفته و زار زار گریه می کند.

می گفت: امشب شب چهلم فرزند شهیدم است. به علت لغو شدن مرخصی ها نتوانستم در مراسم چهلمش شرکت کنم. به این خاطر اینجا برایش مجلس گرفته ام.

این صحنه جلال را آتش زده بود. می گفت: این صحنه مرا یاد حبیب ابن مظاهر انداخت. تا کی من برای اینها صحبت کنم و آنها بروند و من بمانم.

راوی: جواد سهیلی.

کتاب جلوه جلال، نوروز اکبری زادگان، نشر ستارگان درخشان، چاپ اول، ۱۳۹۵،ص ۸۵ و ۸۶٫

به این پست امتیاز دهید.
حتما بخوانید:  زندگی نامه شهید غلام حسین افشردی

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر