برش هاسه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

دفاع منطقی از آرمان های انقلاب اسلامی در سیره رزمندگان اسلام

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

رفته بودم داخل شهر بانه تا استحمام کنم. رفت داخل مغازه تا صابون بخرم. مغازه دار داشت برای برخی دیگر سخنرانی می کرد که چرا جمهوری اسلامی پیشنهاد اتش بس را نمی پذیرد؟ چیزی نگفتم.

رفتم حمام؛ اما خون، خونم را می خورد. فکری به ذهنم رسید. برگشتم مغازه و از فروشنده لیوانی خواستم و بعد از برانداز کردن و پرسیدن قیمت، انداختم و شکستمش.

فروشنده کفری شد. من هم شروع کردم به اینکه قیمت زیادی که ندارد، ببخشید.

او ول کن نبود و با داد و بیدادش مردم جمع شدند. می گفتند: موجی شده ولش کن؛ اما او خسارتش را می خواست.

گفتم: مرد حسابی! تو که نمی توانی از یک لیوان ارزان قیمت با یک عذر خواهی بگذری، چطور توقع داری جمهوری اسلامی با این همه شهید، مجروح و خرابی و ویرانی از صدام با یک عذر خواهی بگذرد.

مغازه دار تازه دو زاری اش افتاده بود. دستی به سبیلش کشید و شرمنده شد.

راوی: مهدی کریمی؛ بسیجی گرگانی

کتاب تو شهید می شوی؛ خاطرات شفاهی حجت الاسلام سجاد ایزدهی، نویسنده: سید حمید مشتاقی نیا، ناشر: مؤسسه روایت سیره شهدا، نوبت چاپ: اول- ۱۳۹۵؛ صفحه ۱۰۵ و ۱۰۶٫

به این پست امتیاز دهید.
حتما بخوانید:  معرفی و بررسی کتاب تو شهید می شوی؛ خاطرات شفاهی رزمنده سجاد ایزدهی

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر