برش هاسه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

خنده رویی در سیره شهید عیسی حیدری

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

عیسی همشه خنده رو بود و در اوج ناراحتی هم خنده از لبانش دور نمی شد.
برش اول:

بعد از عملیات والفجر ۸، توی پادگان قشله دیدمش. گفتم: راستی موسی برادرت شهید شد؟
خندید و گفت: انا لله و إنا الیه راجعون.

برش دوم:
می گفت: دوست ندارم موقع شهادت چهره ام غمگین باشد مبادا دیگران با دیدن من خوفی از شهادت در دلشان ایجاد شود.
می خوابید روی زمین با چشم های نیمه باز و لبخندی بر لب. می گفت: دوست دارم این طوری شهید شوم.

برش سوم:
جنازه هایی که روی آب می ماندند در کوتاه ترین زمان سیاه می شدند. عیسی شب عملیات کربلای پنج داخل آب شهید شد. بعد از چند ساعت بدنش را از آب گرفتیم. طراوتش مانند کسی بود که تازه حمام کرده باشد. با همان لبخند روی لبش.

راویان: ابراهیم شمسی و مهدی محسنی
کتاب عیسای حیدری ؛ خاطرات شهید عیسی حیدری. نویسنده: حسین فاطمی نیا؛ ناشر: بنیاد حفط آثار و نشر آثار دفاع مقدس کرمان. نوبت چاپ: اول-۱۳۸۸٫ صفحه ۲۹، ۴۲ و ۵۶٫

به این پست امتیاز دهید.
حتما بخوانید:  توصیه آیت الله بهجت به شهید مصطفی ردانی پور

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر