برش هاشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

حفظ آبرو به روش شهید ابراهیم هادی

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

نشسته بودیم داخل اتاق مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود!

بگیرش… دزد… دزد! بعد هم سریع دوید دم در. یکی از بچه ها ی محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد! تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره دزد پر از ترس و اضطراب بود.

درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سریع سوار شو!

رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد هم باهم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که …

دزد گریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه این ها را می دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم.

ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نماز گزار ها ، با او صحبت کرد. خوشحال شد و برگشت و گفت: خدا را شکر، شغلی مناسب برایت فراهم شد.

از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا بخواه کمکت کند.

همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد.

راوی: عباس هادی
کتاب سلام بر ابراهیم، جلد اول، صفحه ۷۵

به این پست امتیاز دهید.
حتما بخوانید:  شهیدی که می خواست با خدا آشتی کند

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر