در مرحله اول عملیات فتح المبین نیروهای شهید رضا چراغی به محاصره تانکهای دشمن در می آیند. رضا به اصرار نیروها را به عقب برمی گرداند و خودش با آر پی جی و بقیه سلاحها شلیک میکرد تا حواس عراقی ها را پرت کند که نیروهایش بتوانند به سلامت از محاصره خارج شوند.
میگفت: چاره ای نبود. باید جلوی عراقیها را میگرفتم تا نیروها سالم بروند عقب. بچه ها که رفتند تانکهای عراقی همینطور جلو می آمدند یکی از تانک ها درست به سمت من می آمد. هر لحظه انتظار داشتم مرا له کنند.
دو سه ساعتی همان جا روی زمین دراز کشیده بودم؛ تا اینکه اوضاع آرام شد و با یکی از جیب های عراقی به سمت نیروهای خودمان حرکت کردم.
حسین الله کرم؛ همرزم شهید
کتاب راز آن ستاه؛ سرگذشت نامه شهید رضا چراغی؛ نویسنده: گل علی بابائی، ناشر: نشر صاعقه، نوبت چاپ: دوم: ۱۳۹۳؛ صفحه ۴۸ و ۴۹.
به این مطلب رای دهید.
20
لینک کوتاه شده