برش هاسه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

انس با دعای کمیل در سیره شهید محمود رضا بیضایی

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

تازه به محل جدید آمده بودیم. آن روزها محمود رضا نوجوان بود. پنج شنبه ها اتوبوسی مردم را از جلوی مسجد سوار می کرد و می برد مسجد جامع برای دعای کمیل.

http://www.boreshha.ir/wp-content/uploads/2019/05/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%A8%DB%8C%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C.jpg

من به بهانه اشتغالات درسی کمتر شرکت می کردم. اما محمود رضا کبوتر جلد این مراسم بود.

بار اولی که رفته بود و کلی گریه کرده بود، بهش گفتم خوب بود؟

گفت: «حیف است آدم این دعا را بخواند بدون این که بداند چه می گوید».

هر موقع نوای دعای کمیل را می شنوم، این جمله محمود رضا مرا به حیرت می اندازد.

کتاب تو شهید نمی شوی؛ حیات جاودانه شهید محمود رضا بیضایی به روایت برادر، نشر معارف، نوبت چاپ: سوم-زمستان ۱۳۹۶؛ صفحه ۱۶٫

به این پست امتیاز دهید.
حتما بخوانید:  یاد سپاری درد محرومان در سیره شهید عبد الحمید دیالمه

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر