تواضع و فروتنی در سیره شهید علی تجلایی
قبل از ازدواج تمام شناخت من از علی این بود که یکی از فرماندهان جبهه سوسنگرد است و حالا زخمی شده و مردم گروه گروه می روند عیادتش. من هم یکی از آنهایی بودم که به او به چشم قهرمان […]
قبل از ازدواج تمام شناخت من از علی این بود که یکی از فرماندهان جبهه سوسنگرد است و حالا زخمی شده و مردم گروه گروه می روند عیادتش. من هم یکی از آنهایی بودم که به او به چشم قهرمان […]
قرار شده بود زندگی مشترک مان را در خانه پدر علی آقا شروع کنیم. مادر علی آقا اصرار بر مراسم عروسی داشت؛ اما ما تصمیم گرفته بودیم برویم قم و برگردیم و زندگی مان را شروع کنیم. خیلی ساده و […]
هفتمین روز شهادت شهید بهشتی بود و داشتیم می رفتیم خانه آیت الله شهید مدنی برای جاری کردن خطبه عقد دائم. وقتی از تاکسی پیاده شدیم، علی مرا کناری کشید و گفت: می دانم خیلی به من علاقه داری و […]
اسم خواهرم مهین بود و اسم من شهین. اردیبهشت ۱۳۶۰ بود. پدر و مادر علی آقا آمدند خانه ما. وکالت داده بودیم بروند پیش روحانی محل عقد موقت را جاری کنند. شب تولد حضرت زهرا (س) بود. مادرم داشت برای […]
کتاب نیمه پنهان ماه، جلد ۲۲؛ علی تجلایی به روایت همسر شهید نویسنده: راضیه کریمی ناشر: روایت فتح نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۵ تعداد صفحات: ۸۵ صفحه مصور جلد حاضر از مجموعه نیمه پنهان ماه به روایت زندگی مشترک سردار رشید […]