برش هاسه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

شهدای شهر مراغه

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

https://images.irantarh.com/pr:sharp/rs:fit:0:0:0/plain/s3:/uploads/designs/1403/07/07/1727508222_ExSdI0.webp

مردم داری در سیره شهید علی سیفی ۲

نماز جمعه اهواز بودم. آمد و گفت: غذای نذری کجا توزیع می کنند؟ بردمش خانه خودمان ناهار. خیلی به دل پدرم نشسته بود. مرتب به منزل ما سر می زد. شهید سیفی گاهی بدون اطلاع من مرخصی ساعتی می گرفت […]

کرامات شهید علی سیفی

علی آمده بود مرخصی. رفت وضو بگیرد. رفتم سر جیب شلوارش ببینم این که اصلا شهریه نمی گیرد، چرا حرف از بی پولی نمی زند. از داخل حیاط با صدای بلند گفت: مادر! برکت پول را خدا می دهد. نمی […]

حضور شهید علی سیفی در مجلس ترحیم خودش

بعد از شهادت علی مراسم گرفتیم. مهمانان زیادی آمده بودند و من مضطرب، که غذا کم نیاید. به ناگاه علی را در گوشه آشپزخانه دیدم. گفت مادر چرا مضطربی؟ گفتم نگران کم آمدن غذا هستم. ظرف برنجی دستش بود. گفت: […]

حالات معنوی شهید علی سیفی در نماز

شهید سیفی نماز هایش طولانی بود. طوری نماز می خواند که انگار در عالم دیگری است. گاهی بچه ها می گفتند تندتر بخوان. می گفت: در تبریز پشت سر آیت الله شهید مدنی نماز می خواندیم. ایشان هم نماز را […]

صله رحم در سیره شهید علی سیفی

علی وقتی از جبهه به مرخصی می آمد. یکی می آمد، مژدگانی می داد که علی برگشته اما تا شب از او خبری نداشتیم. از همان راه آهن شروع می کرد و به خانه یکایک اقوام سر می زد. موقع […]

روان شناسی جذب در سیره شهید علی سیفی

شهید سیفی انسانی فوق العاده جذاب بود. یکی از روشهای او برای جذب، ایجاد احساس صمیمیت بود. حافظه قوی داشت. در اولین برخورد اسامی بیشتر نیرو ها را به حافظه می سپرد و در برخورد های بعدی آن ها را […]

انس با قرآن در سیره شهید علی سیفی

علی انس با قرآنش به حدی که در حالت اغماء و موج گرفتگی هم قرآن می خواند. بعد از مجروحیت، حالش خوب نبود. مثل کسانی که صرع دارند، شروع می کرد به دست و پا زدن. اما در این حال […]

صفحه 1 از 2 12 بعدی