برش هاسه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

سیره اخلاقی شهید جلال افشار

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

https://images.irantarh.com/pr:sharp/rs:fit:0:0:0/plain/s3:/uploads/designs/1403/07/07/1727508222_ExSdI0.webp

شهید جلال افشار؛ سرباز امام زمان (عج)

آیة الله بهاء الدینی، خیلی به جلال عنایت داشت. یک بار که جلال بعد از نماز مغرب و عشاء دعا کردند، آقا فرمودند: بابا! دعای تو مستجاب است. بعد از شهادتش هم فرمودند: او دائم الذکر بود. نه اینکه همیشه […]

کمک به دیگران در سیره شهید جلال افشار

نزدیک ظهر بود. تریلی های مهمات از راه رسیدند. هر چه گشتم، کسی را برای تخلیه آنها نیافتم. به ناچار در کلاس عقیدتی جلال رفته و موضوع را مطرح کردم. جلال مسئله را با شاگردانش مطرح کرد . کلا س […]

دلتنگی های شهید جلال افشار

جلال وقتی رسید جبهه، نیروها د رحال اعزام به منطقه عملیاتی رمضان بودند. در حالی که گریه می کرد، جلوی بچه ایستاد و گفت: افرادی چون من مانند مأموران راهنمائی سر چهار راه ها هستند. دیگران می روند و به […]

استقبال از شهادت در سیره شهید جلال افشار

در مأموریتی به اسارت اشرار شرق کشور در آمده بودیم و آماده مرگ. جلال شروع کرد به خواندن شهادتین و فرازهای از دعای کمیل با صدای بلند. هر چه کردند خاموشش کنند نتوانستند. بعد از رهایی از این مهلکه، جلال […]

دلجویی از همسر در سیره شهید جلال افشار

 چند روزی بود که جلال به منزل نیامده بود و مشغول آموزش جوانان بسیجی برای اعزام به جبهه بود. سحر یکی از روزها به خانه آمد. فرزندمان تب کرده بود و من هم مشغول امتحانات نهائی بودم. سحر نیت روزه […]

روایت وداع شهید جلال افشار

برش یک: آخرین باری که جلال عازم جبهه بود، شب نوزدهم ماه رمضان بود. شب قبل رفت مسجد و از همه مردم حلالیت طلبید. هنگام خداحافظی گفت: من دیگر بر نمی گردم. موقع اذان که داشت وضو گرفت از پدر […]