کتاب قدرت معنوی
نوشته دکتر روبین وودزورت کارلسن؛ نویسنده منصف کتاب
ترجمه: معصومه یوسفی
نشر: زمزم هدایت
این کتاب در قطع رقعی و در ۷۰ صفحه می باشد.
اهمیت این کتاب، در نشان دادن نگاه یک انسان غیر معتقد به امام خمینی و حتی اسلام می باشد. نگاهی که خلأ امروز فضای عمومی جامعه ،مخصوصا نیاز جوانان مؤمن و متدین می باشد. ایجاد این نگاه به مکتب امام خمینی (ره) می تواند جوانان ما را به انسان های مقدمة الجیش صاحب الأمر (عج) تبدیل کند.
نویسنده، روزنامه نگاری مسیحی است که تمام بارورهایش در بُعد سیاسی، ملهم از ادبیات سیاسی غرب و در مواجهه و دشمنی آشکار با امام و انقلاب و در بعد مذهبی، مسیحیتی است که هیچ ارتباطی با دنیا ندارد و در مواجهه با اسلام ناب است.
با این دو ویژگی به ایران آمده و به ملاقات عمومی و خصوصی امام خمیمی رود. وی در جایی می نویسد: تفاوت هتل محل اسکانم در تهران با حسینیه جماران، مانند تنفس در جلوی اگزوز آلوده یک خودرو و تنفس در بلندی های هیمالیا است. ص۶۶ و ۶۵
وی می نویسد:
ایرانی ها نمی توانند ادعای پاکی کنند. اما چون انگیزه اسلامی آنها پاک و خالص است و آنچه در مقابل پاکی قرار می گیرد ناپاکی است. وقتی شر وجود دارد آنچه با آن مقابله می کند خیر است. این اندیشه را از امام یاد گرفته بودند و ابراهیم یزدی و مجاهدین نمی توانند مانع وفاداری مردم به خط امام شوند. ص ۲۴
برای آنها که می دیدند و حس می کردند، تردیدی در صداقت امام وجود نداشت . گرچه اینها برای افرادی مثل ابراهیم یزدی یزدی نامفهوم بود. ص ۲۶
خمینی خودِ انقلاب بود. آنان که آنچه خمینی نشان می داد را کاملا درک و احساس کرده بودند، ناخواسته سرشار از عشق به اسلام ، مشتاق به شهادت و دارای ارده گشترش اسلام در جهان شده بودند… او برای اسلام زندگی می کرد، ابزاری برای خدمت به اسلام بود و هدفی جز احیای اسلام نداشت. ص ۲۹
از نظر مسلمانان ایران، پذیرفتن تفکر حقیقت کثرت گرا و نسبی بودن دستورات دینی اسلام و اتخاذ طرز فکری میانه رو در گسترش حقیقت اسلام، باعث تضعیف انگیزه شده و انرژی مورد نیاز برای دستیابی به هدف “اسلام جهان شمول” را کاهش می دهد. ص ۶۱
تردید در بینش خمینی یا (تردید در)درک و سر سپردگی وی نسبت به اسلام، موجب از بین رفتن کامل این انقلاب و آینده اسلام در خاورمیانه می شود. ص۴۱
این همه ابراز تنفر از او (در غرب، عراق و ایرانیان مخالف حکومت اسلامی) در حقیقت موجب تقویت انقلاب شده است و حقیقتا او را قدرت مند ساخته است. او به دنبال جلب نظر دیگران، قهرمان شدن و سایر رضایت مندی های شخصی نبود. او تلاش می کرد حقایق اسلام و رضایت مندی حاصل از آن را به دیگران بشناساند… خمینی برای حقیقت می زیست. ص۳۱
این کتاب نشان گر حداقلی ترین نگاه به امام و انقلاب است و کمتر از این نگاه، انسان را متهم به بی تفاوتی و ناشکری در مقابل این نعمت عظیم خواهد کرد و عقوبت این خطای عظیم روشن است.
به این مطلب رای دهید.
00
لینک کوتاه شده