علی همیشه سرش در لاک خودش بود. یا مطالعه می کرد و یا مسجد بود. قبل از انقلاب کاخ جوانان را اداره می کرد که بعد از انقلاب به “کانون اسلامی مبین” تغییر نام داد. نشریه “امامت” را هم منتشر می کرد.
مدتی برادرانم از هر گونه فعالیت کانون منعم کردند. توسط یکی از دوستانم پیامی به علی فرستادم که دیگر قادر به همکاری با انجمن نیستم.
او هم یادداشت کوتاهی برایم فرستاده بود:
“انقلاب ما به این فعالیت ها احتیاج دارد و اگر این فعالیت های فرهنگی نباشد، انقلاب پایدار نمی ماند.“
گویا می خواست اتمام حجت کند. این شد که بیشتر از دو سه ماه نتوانستم از فعالیت های انجمن دور بمانم.
راوی: مریم قاسمی زهد؛ همسر شهید
کتاب رسول مولتان؛روایتی از زندگی سردار فرهنگی شهید سید محمد علی رحیمی، نویسنده: زینب عرفانیان، ناشر: سوره مهر، نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۷؛ صفحه ۲۲ و ۲۳٫
به این مطلب رای دهید.
00
لینک کوتاه شده