زندگی نامه شهید علی رضا کریمی
سال نمای زندگی شهید علی رضا کریمی مسئول یکی از دسته های گروهان حضرت ابوالفضل (ع) از گردان امیر المؤمنین لشکر ۱۴ امام حسین (ع) ۱۳۴۵؛ (۲۲ شهریور) ولادت در محله سیچان اصفهان ۱۳۴۹؛ بیماری به خاطر نارسایی کبد و […]
فهرست خاطرات شهدای بهمن ماه را در اینجا ملاحظه بفرمایید.
سال نمای زندگی شهید علی رضا کریمی مسئول یکی از دسته های گروهان حضرت ابوالفضل (ع) از گردان امیر المؤمنین لشکر ۱۴ امام حسین (ع) ۱۳۴۵؛ (۲۲ شهریور) ولادت در محله سیچان اصفهان ۱۳۴۹؛ بیماری به خاطر نارسایی کبد و […]
سال نمای زندگی شهید محمود شهبازی دستجردی فرمانده سپاه همدان و قائم مقام فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) تهران ۱۳۳۷؛ (یک بهمن) ولادت در محله دستجرد اصفهان. ۱۳۴۲؛ ورود به مکتب خانه جهت آموزش قرآن و تعالیم اسلامی. […]
سال نمای زندگی شهید حسین خرازی. ۱۳۳۶؛ (اول شهریور) ولادت در محله کوی کلم اصفهان. ۱۳۵۵؛ اخد دیپلم رشته طبیعی. ۱۳۵۵؛ اعزام به خدمت سربازی در مشهد. ۱۳۵۷؛ فرار از پادگان به دستور امام خمینی (ره). ۱۳۵۷؛ عضویت در کمیته […]
اختناق عجیبی بود. آقا مصطفی خمینی، تازه شهید شده و مجلسی ترحیمی برایش تشکیل شده بود. هیچ کس جرأت نمی کرد نامی از امام خمینی (ره) و سید مصطفی ببرد. جلال سکوت را شکست و خطاب به حاضران فریاد برآورد: […]
برش یک: قبل از انقلاب: جلال معتقد بود تمام روحانیونِ وابسته به حکومت شاه، باید خلع لباس شوند. می گفت: اینها حرمت لباس پیامبر (ص) را از بین می بردند. با چند نفر از دوستان شان به شناسایی این افراد […]
عبد الله با این که در جبهه بود و کلی مشغله داشت، اما از احوال خانواده و پدر و مادرش غافل نمی شد. گاهی به واسطه هم محلی هایی که در جبهه بودند، برای پدر و مادرش پول می فرستاد. […]
سر شب معمولا زندانی ها، با هم گرم می گرفتند و هر گروهی به تناسب خودش به کاری مشغول می شد. از بحث ها سیاسی گرفته تا بازی ورق و شطرنج و تماشای تلویزیون. اما عبد الله از همه اینها […]
جلال با اینکه از مال دنیا چیزی نداشت، اما به پرداخت خمس پای بند بود، حتی اگر یک ریال باشد. بعد از پرداخت خمس، گویا بار سنگینی از دوشش برداشته است. آرام و خوشحال می شد. کتاب جلوه جلال، نوروز […]
شیخ عبد الله ارتباط تنگاتنگی با خانواده شهدا و رزمندگان داشت. در همه مراسم شهدا شرکت می کرد . وقتی منبر می رفت، نام شهدا را به ترتیب شهادت شان ذکر می کرد. این کار تأثیر قابل توجهی روی خانواده […]
مسجد، محور تمام فعالیت های سیاسی و اجتماعی جلال بود. به همین منظور، به همراه یکی از دوستانش، خادم مسجد جارچی بازار اصفهان شد؛ تا در آنجا، هم به تهذیب نفس بپردازد و هم فعالیت های انقلابی و جلسات متعدد […]
وقتی هواپیمای حامل شهید محلاتی در نزدیکی روستای شویبه مورد هدف ارتش بعث عراق قرار گرفت و سقوط کرد، عبد الله نامه ای به اهالی این روستا نوشت و از آنان درباره سامان دادن به پیکر قطعه قطعه شده شهدا […]
جلال با موتور گازی اش که از دست های روغنی اش می شد فهمید، حال خوشی ندارد، با مؤسسات خیریه اصفهان، در جهت محرومیت زدایی فعالیت داشت و قبوض حقوقی را به دست ایتام و فقرا می رساند. علاوه […]