
دنیاگریزی در سیره شهید مجید صنعتی
نمی دانم مجید چه کرده بود که آن همه ثروت حاج رحمت نتوانست پا بندش کند. یک روز بعد از صبح گاه دیدمش. احساس کردم به او بیش از همه سخت می گذرد. ازش پرسیدم: مجید! این جا خوب است […]
فهرست خاطرات شهدای بهمن ماه را در اینجا ملاحظه بفرمایید.
نمی دانم مجید چه کرده بود که آن همه ثروت حاج رحمت نتوانست پا بندش کند. یک روز بعد از صبح گاه دیدمش. احساس کردم به او بیش از همه سخت می گذرد. ازش پرسیدم: مجید! این جا خوب است […]
وحید اعتقاد زائد الوصفی به امام خمینی (ره) داشت. می گفت: «تمام آرمان های ۱۴۰۰ ساله اسلام را در حرکت امام خیمنی می بینم». از همان سال های دانشجویی در دانشکده داروسازی مشهد، به تبیین مبانی ولایت فقیه و امام […]
عبد العلی با جان و دل مطیع امام بود. وقتی می خواست قسم بخورد فقط می گفت: به جان امام. برش اول: سال ۱۳۶۳ قرار شد یکی از رزمندگان شاخص جهاد به دیدار خصوصی امام خمینی (ره) برود. این آرزوی […]
سال تحصیلی تازه شروع شده بود که شور اعزام درد دل رضا افتاد. یک روز از مدرسه که آمد، گفت: مادر! من می خواهم به جبهه اعزام شوم. هر چه بهانه آوردم که سنت کم و قد و قواره ات […]
در عملیات والفجر هشت با حمید رضا آشنا شدم. مردی جذاب، شوخ طبع و شجاع بود. مدتی بود که حمید رضا دنبال ذره بین می گشت. در چند روز مرخصی هم نتوانسته بود پیدا کند. یک بار که چادرمان آتش […]
عبدالله برای اصلاح موهایش، از آرایشگاه صلواتی قرارگاه نوبت گرفته بود. وقتی وارد شد دید که بسیجی ها در صف نشسته اند. بلا فاصله برگشت بیرون. کسی علت را پرسید. گفت: من خجالت می کشم از این که در صندلی […]
مهدی خیلی به امام خمینی (ره) ارادت داشت و مطیع محض امام بود.. در وصیت نامه اش هم نوشته بود: خمینی حجت و دست هدایت خداست. پس وای بر ما اگر اطاعتش نکنیم. وقتی که امام فرمود نیروهای سپاه در […]
سید همیشه قبل از دعای کمیل چند دقیقه سخنرانی می کرد. این بار هم با بسم الله شروع به صحبت کرد.. … خلاصه کنم اگر امام زمان هم الان بیاید همین کاری که امام امت؛ آقای خمینی می کند، خواهد […]
سید در مبارزه با انحرافات و مفاسد اجتماعی بی تفاوت نبود. برش اول: در سال ۱۳۱۴ وقتی رضا خان به مبارزه با حجاب و لباس روحانیت پرداخت، سید به طور علنی با این تصمیم حکومت مبارزه می کرد و در […]
تابستان ۱۳۸۹ بود؛ چهار ماه قبل از شهادت استاد. روزی برای کاری رفتم خدمت دکتر. اصلا سر حال نبود. گفتم شاید کاری کردم که از دست من ناراحت است. پنج شنبه ها می رفتیم کلاس کتاب مصباح الهدی. بیانات حاج […]
می دانستم ابراهیم عاشق حضرت زهرا (س) و مجالس منتسب به ایشان است. یک شب به اصرار بردمش جلسه معروف به عید الزهرا (س) شب نهم ربیع. فکر می کردم ابراهیم از حضور در این جمع خوشحال باشد. مداح جلسه […]
صبح ها در مسجد مهدیه مراسم دعای ندبه داشتم و شهید مدنی خودشان سخنرانی می کردند. مراسم به حدی با استقبال مردم مواجه شده بود که از شهرهای دیگر هم برای شرکت در مراسم می آمدند. ایشان در منبر مستقیم […]