برش هاجمعه ۱۳ مهر ۱۴۰۳

نماز در سیره شهید سید مجتبی هاشمی

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

نماز و دعایی می می خواند دیدنی بود. از اعماق وجودش بود. فقط دوست داشتی گوشه ای بنشینی و نماز خواندنش را تماشا کنی. گاه یپیش می آمد که دعای توسل یا کمیل را خودش می خوان. عجب شور و حالی ایجاد می کرد

خرمشهر هنوز سقوط نکرده بود. داخل خانه ها را تونل مانند، به هم وصل کرده بودیم و با عراقی ها می جنگیدیم.

سید از من پرسید: محمد! نمازت را خوانده ای؟

گفتم: این حرف ها چیست؟ خدا هم وسط این گیر و دار از ما نماز نمی خواهد.

گفت این حرف ها چیست که می زنی؟ بلند شو نمازت را بخوان تا اگر طوریت شد شهید از دنیا رقته باشی.

گفتم اگر نماز خواندم و وسط نماز طوریم شد چه کنم؟ گفت خیالت راحت.

در قنوت نماز بودم که خمپاره ای افتاد وسط حیاط و در شیشه ای خانه هزار تکه شد؛ اما چیزیم نشد. وقتی سید آمد و منظره و سلامت مرا دید، گریه اش گرفت. خودش هم شروع کرد به نماز خواندن دوباره.

راوی: محمد تهرانی

کتاب آقا مجتبی؛ خاطراتی از شهید سید مجتبی هاشمی، نویسنده: محمد عامری، ناشر: تقدیر، نوبت چاپ: دوم- تابستان ۱۳۹۶؛ صفحه ۲۲ و ۳۰٫

به این پست امتیاز دهید.
حتما بخوانید:  شهید بهشتی؛ پدر کار تشکیلاتی بود

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر