برش هایکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳

نبوغ اطلاعاتی شهید مهدی زین الدین

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

زمستان سردی بود می خواستیم رد یک منافق را بزنیم.  هر چه تقلا می کردم زمان ورود و خروج را نمی توانستم در بیاورم.  کار را سپردم به آقا مهدی. مسئول شب بودم. هر وقت شب بیسیم می زدم کجایی؟ می گفت: در خانه زیر کرسی.

از این خون سردی اش لجم می گرفت. امیدی به موفقیتش نداشتم؛ اما صبح خیلی خوشحال و قبراق آمد و گفت: طرف ساعت سه و نیم شب از خانه زده بیرون. گفتم مگر دیدی اش؟ گفت: نه.

پس از اصرار هایم  گفت: به هر کدام از لنگه های در، یک عدد پونز زده بودم و آنها را با نخ قرقره سیاه به هم وصل کرده بودم. هر دو ساعت یک بار به آن سر می زدم. ساعت سه و نیم که رفتم دیدم نخ پاره شده. یکی دو شب هم همین کار را کرد. زمان دقیقش در آمد و رفتیم سر وقتش.

راوی مصطفی خداوردی

کتاب شهید مهدی زین الدین، نویسنده: مهدی قربانی، ناشر: انتشارت حماسه یاران، تاریخ نشر: اول- ۱۳۹۳ ؛ صفحه ۱۷٫

به این پست امتیاز دهید.
حتما بخوانید:  مردمی بودن در سیره شهید میثمی

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر