وارد مهمان خانه شدیم. مهدی گفت: هر کس هر چیزی دوست دارد سفارش دهد.
تا آماده شدن غذا وضو گرفته و نماز خواندیم. سر میز غذا که نشستیم دیدیم مهماندار یک کاسه سوپ گذاشت جلوی آقا مهدی. فکر کردم پیش غذاست. با خودم گفتم حتماً خورشتی چلوکبابی، چیزی سفارش داده است.
نان خشک روی میز را برداشت ترید کرد توی سوپ و شروع کرده خوردن.
راوی علی حاجی زاده
کتاب شهید مهدی زین الدین، نویسنده: مهدی قربانی، ناشر: انتشارت حماسه یاران، تاریخ نشر: اول- ۱۳۹۳ ؛ صفحه ۳۵٫
به این مطلب رای دهید.
10
لینک کوتاه شده