برش هاسه شنبه ۹ خرداد ۱۴۰۲

جلوه ای از شجاعت شهید سید مجتبی نواب صفوی

کلام شهیدان: مقام معظم رهبری: ما در بیان زندگی‌نامه‌ی شهیدان سعی کنیم خصوصیّات زندگی اینها و سبک زندگی اینها و چگونگی مشی زندگی اینها را تبیین کنیم، این مهم است.

با سید مجتبی هم درس بودیم. با پیشنهاد سید از نجف پیاده به سمت کربلا راه افتادیم. در تاریکی هوا، مرد عرب تنومندی خنجر به دست، با نعره «پول و جواهر هر چه دارید رو کنید» زَهره ام را ترکاند. داشتم پول هایم را در می آوردم که سید با جستی و چالاکی خاصی، خنجر را از مرد عرب گرفت و آن را نزدیک گلویش گذاشت و با فریادی رعد آسا گفت: « با خدا باش و از خدا بترس ».

رهایش کرد و گفت برویم. من هنوز در فکر او بودم که با سرافکندگی پیش آمد و ما را به خیمه اش دعوت کرد. در کمال ناباوری سید دعوتش را پذیرفت.

گفتم: چگونه دعوت کسی را می پذیری که تا چند لحظه پیش، قصد غارت ما را داشت؟

سید گفت: نترس! این ها عرب هستند و میهمان را ارج می نهند.

تا صبح خوابم نبرد. اما نواب و آن عرب راحت خوابده بودند.

راوی: علامه جعفری

کتاب سید مجتبی نواب صفوی؛ نگاهی به زندگی و مبارزات شهید نواب صفوی، نویسنده: ارمیا آدینه، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۰؛ صفحه ۱۶٫

به این پست امتیاز دهید.
حتما بخوانید:  وصیت نامه شهید سید مجتبی علمدار

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر