حسن خودش رفته بود سركشي خط. دید که خاكريز بالا نيامده، لودر پنچر شدهبود. سراغ فرمانده گردان را هم از ستاد لشكر گرفت. خواب بود.
خیلی ناراحت بود. می گفت: يعني چه كه فرمانده گردان هفت كيلومتر عقبتر از نيروهایش است؟
اگر قرار بود گردان با بيسيم هدايت شود، از مقر تيپ اين كار را ميكرديم. وقتي فرمانده گروهان از پشت بيسيم می گوید در سمت راست فشار وجود دارد، فرمانده گردان بايد با گوشت و خونش بفهمد چه می گوید. باز توقعداريم خدا كمك کند. این طوری که نمی شود.
فرمانده گردان بايد جلوتر از همه نیروهایش باشد.»
کتاب یادگاران جلد ۴؛ فرزانه مردی، نشر روایت فتح، چاپ پنجم ؛ خاطره شماره ۸۱٫
به این مطلب رای دهید.
11
لینک کوتاه شده